بسم رب المهدی

باز مثل همیشه با بسم رب المهدی شروع میشود،

باز مثل همیشه ،دل بی قرار میشود ،

باز مثل همیشه، دل ندبه گر او میشود ،

باز مثل همیشه، آسمان چشمها ، ابری و بارانی میشود،

باز مثل همیشه،  بغض گلو را می گیرد،

باز مثل همیشه ، اشکها مسیر تکراری گونه ها را می شوید،

باز مثل همیشه ، دلهای پر درد، با درد و دل ،با صفحه های سفید کاغد آرام می گیرد ،

باز مثل همیشه ، وا‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه ها  به هم ریخته میشود، تا واژه ای برای غلامیت انتخاب شود،

باز مثل همیشه ، لغات تکراری ، پشت سر هم ردیف میشوند ...انتظار ، هجران ،منتظر....،

باز مثل همیشه ، لغات به عجز خود در برابر جمالت، لب به اعتراف  می گشایند،

باز مثل همیشه ، سهم ما شکستن عهد میشود،

باز مثل همیشه ، غروبهای دلگیر جمعه و هزار بار شکستن دل ،

باز مثل همیشه ، نشستن کشتی دل بر گل ،

باز مثل همیشه ، تو شمع شده ای و من پروانه،

باز مثل همیشه ، ثانیه ها ،دیوانه وار نبودنت را میشمارند،

باز مثل همیشه ،فریاد میزنم که...تورا من چشم در راهم،

باز مثل همیشه ، روز های تکراری نبودن تو یکی پس از دیگری می گذرد،

باز مثل همیشه ، جاده های انتظار سوت و کور میشود،

باز مثل همیشه ، آمدنت را به سخره میگیرند،

باز مثل همیشه ، تنهای اول اوست و هیچکس همراه نمی شود،

باز مثل همیشه ، این حرف های تکراری را، برای تو که هیچگاه تکراری نمی شوی می گویم،

باز مثل همیشه ، لبهای مظلومین جهان ، تشنه ی عدالت تو میشود،

و باز مثل همیشه ، همنوا با منتظران دیگر دست به دعا بر میدارم و میگویم:

اللهم عجل لولیک الفرج